بهترین روش تقویت مکالمه زبان انگلیسی و آشنایی بیشتر با فردی که تازه ملاقات کردهاید، صحبت درباره نسبتهای خانوادگی و فامیلی است. در ادامه، کلمات و عباراتی را برای اشاره به نسبت های فامیلی به انگلیسی و توضیح ویژگیهای هر کدام آموزش میدهیم. همچنین به روشهای مکالمه روزمره در مورد این نسبتها نیز اشاره خواهیم کرد و در پایان پرسش و پاسخهای پرکاربرد مربوط به نسبتهای فامیلی در زبان انگلیسی را خواهیم آموخت.
نسبت های فامیلی به انگلیسی
حرف زدن در مورد خانواده و روابط فامیلی به زبان انگلیسی، از موضوعاتی است که هر روز ممکن است با آن مواجه شویم. مثلاً در زمان ازدواج، تغییر مکان سکونت به شهر دیگر یا زمانیکه جستجوی شغل جدید هستیم. برای صحبت کردن در مورد این موضوعات، آشنا بودن با نسبتهای خانوادگی به زبان انگلیسی بسیار مفید است. در بسیاری از کشورها، خانواده هسته زندگی فرد را تشکیل میدهد و دانستن واژگان مناسب برای بحث درباره آن امری حیاتی در یادگیری زبان انگلیسی است. اگر تاکنون به زبان انگلیسی نیاز داشتهاید که درباره خانواده خود صحبت کنید یا آن را شرح دهید، میدانید که داشتن دانش لازم برای مکالمه در این زمینه بسیار مهم است. در این متن، قصد داریم به نسبتهای خانوادگی و واژگان مهم آن در زبان انگلیسی بپردازیم.
نسبت های خانوادگی نزدیک
نسبتهای فامیلی نزدیک (Immediate Family) به اعضای خانواده اصلی اشاره دارد، به عبارتی پدر و مادر، برادر و خواهر، و همچنین همسر و فرزندان. در زبان انگلیسی، نسبتهای فامیلی نزدیک به صورت زیر است:
پدر(به انگلیسی):
Father
تلفظ پدر به انگلیسی: [ˈfɑːðər]
پسر(به انگلیسی):
Son
تلفظ خواهر به انگلیسی: [ˈsɪstər]
مادر(به انگلیسی):
Mother
تلفظ مادر به انگلیسی: [ˈmʌðər]
دختر(به انگلیسی):
Daughter
تلفظ دختر به انگلیسی: [ˈdɔːtər]
همسر (به انگلیسی):
Spouse
تلفظ مادر به انگلیسی: [spaʊs]
برادر(به انگلیسی):
Brother
تلفظ برادر به انگلیسی: [ˈbrʌðər]
خواهر(به انگلیسی):
Sister
تلفظ خواهر به انگلیسی: [ˈsɪstər]
زن، همسر: (به انگلیسی):
Wife
تلفظ زن، همسر به انگلیسی:
[waɪf]
شوهر، همسر(به انگلیسی):
Husband
تلفظ شوهر، همسر به انگلیسی[ˈhʌzbənd]
فرزندان: (به انگلیسی):
Children
تلفظ فرزندان به انگلیسی:[ˈtʃɪldrən]
برادر و خواهر(به انگلیسی):
Siblings
تلفظ برادر و خواهر به انگلیسی: [ˈsɪblɪŋz]
در ادامه برای هر یک از لغات، یک جمله مثالی به همراه ترجمه فارسی آورده شده است:
- پدر Father
(My father is interested in reading medical books
پدرم علاقهمند به خواندن کتابهای پزشکی است.
- • مادر Mother
• Her mother is a teacher
مادر او معلم است.
- • همسر Spouse
He introduced his spouse at the party
او همسر خود را در مهمانی معرفی کرد
- • پسر Son
Their son is studying engineering
فرزند پسر آنها در حال تحصیل در رشته مهندسی است.
• دختر doughter
My daughter is working as a dentist
دخترم به عنوان دندانپزشک مشغول به کار است.
• برادر brother
My brother works as a lawyer
برادر من به عنوان وکیل کار میکند.
I saw your sister at bus station at morning
صبح خواهرت رو در استگاه اتوبوس دیدم.
My siblings and I went on a trip together
برادران و خواهرانم و من با هم به سفر رفتیم.
Their daughter is studying medicine
دختر آنها در حال تحصیل در رشته پزشکی است
Our son is a talented musician
فرزند پسر ما یک موسیقیدان با استعداد است.
My wife is a professor at the university
همسرم استاد دانشگاه است.
Her husband is a successful entrepreneur
شوهر او یک کارآفرین موفق است.
The couple has three children
این زوج سه فرزند دارند.
نسبتهای فامیلی دور در انگلیسی
نسبتهای فامیلی دور یا خانواده گسترده (Extended Family) در انگلیسی به اقوامی گفته میشود که با ما ارتباط خونی دارند اما عضو درجه یک خانواده ما نیستند. مهمترین اعضای فامیل دور شامل خاله، عمو، عمه، دایی و پدر بزرگ و مادربزرگ میشود. علاوه بر این فرزندان هر کدام از این اقوام یا پدر و مادر آنها نیز جزو فامیل دور محسوب میشوند. در ادامه به مهمترین نسبت های فامیلی دور به انگلیسی اشاره میشود:
خاله(به انگلیسی):
Aunt
تلفظ خاله به انگلیسی: [ˈænt]
دایی(به انگلیسی):
Uncle
تلفظ دایی به انگلیسی: [ˈdæi]
عمو(به انگلیسی):
Uncle
تلفظ عمو به انگلیسی: [ˈʌŋkəl]
پدربزرگ (به انگلیسی):
Grandfather
تلفظ پدربزرگ به انگلیسی: [ˈɡrændˌfɑːðər]
عمه(به انگلیسی):
Aunt
تلفظ عمه به انگلیسی: [ˈænt]
مادربزرگ (به انگلیسی):
Grandmother
تلفظ مادربزرگ به انگلیسی: [ˈɡrændˌmʌðər]
پسرخاله (به انگلیسی):
male cousin
تلفظ پسرخاله به انگلیسی: [ˈkʌzən]
دخترعمو (به انگلیسی):
female cousin
تلفظ دخترعمو به انگلیسی: [ˈkʌzən]
دخترخاله (به انگلیسی):
female cousin
تلفظ دخترخاله به انگلیسی: [ˈkʌzən]
پدر جد(به انگلیسی):
Great-grandfather
تلفظ پدر جد به انگلیسی: [ˈɡreɪtˌɡrændˌfɑːðər]
پسرعمو (به انگلیسی):
male cousin
تلفظ پسرعمو به انگلیسی: [ˈkʌzən]
مادر جد(به انگلیسی):
Great-grandmother
تلفظ مادر جد به انگلیسی: [ˈɡreɪtˌɡrændˌmʌðər]
در ادامه برای هر یک از لغات، یک جمله مثالی به همراه ترجمه فارسی آورده شده است:
- خاله (Aunt):
My aunt cooks delicious meals for us
خاله من غذاهای خوشمزهای را برایمان میپزد.
- عمو (Uncle):
My uncle teaches me how to play guitar
عموی من به من یاد میدهد چگونه گیتار بزنم.
- عمه (Aunt):
My aunt loves gardening and grows beautiful flowers
عمه من علاقهمند به باغبانی است و گلهای زیبایی را پرورش میدهد.
- دایی (Uncle):
My uncle takes us on exciting adventures during summer vacations
دایی من در تعطیلات تابستانی ما را به ماجراجوییهای هیجانانگیز میبرد.
- پدربزرگ (Grandfather):
My grandfather tells me fascinating stories about his childhood
پدربزرگ من به من داستانهای جذابی درباره دوران کودکیاش میگوید.
- مادربزرگ (Grandmother):
My grandmother bakes delicious cookies for us every weekend
مادربزرگ من هر هفته برای ما کوکیهای خوشمزه میپزد.
- پسر خاله (Cousin):
My cousin plays soccer with his friends every afternoon
پسر خاله من هر عصر با دوستانش فوتبال بازی میکند.
- دختر خاله (Cousin):
My cousin studies medicine at a prestigious university
دختر خاله من در یک دانشگاه معتبر پزشکی میخواند.
- پسر عمو (Cousin):
My cousin works as a computer programmer in a big company
پسر عموی من به عنوان برنامهنویس کامپیوتر در یک شرکت بزرگ کار میکند.
- دختر عمو (Cousin):
My cousin travels to different countries to explore new cultures
دختر عموی من به کشورهای مختلف سفر میکند تا فرهنگهای جدید را یاد بگیرد.
- پدر جد (Great-grandfather):
My great-grandfather fought in World War II
پدر جد من در جنگ جهانی دوم جنگید.
- مادر جد (Great-grandmother):
My great-grandmother loved to knit mittens for her grandchildren
مادر جد من عاشق بافتن دستکش برای نوه هایش بود
نسبت های فامیلی سببی در انگلیسی
نسبتهای فامیلی سببی یا خانوادهی ازدواجی (Family by Marriage) در انگلیسی به افرادی گفته میشود که با ازدواج با یکدیگر رابطه خانوادگی برقرار میکنند. این نسبتها شامل پدر زن، پدر شوهر، مادر زن، مادر شوهر و همچنین عروس و داماد میشوند در زیر، تعدادی از مهمترین نسبتهای فامیلی سببی در انگلیسی آمده است:
پدر زن (Father-in-law)
عروس (Bride)
مادربزرگ زن (Grandmother-in-law)
مادربزرگ شوهر (Grandmother-in-law)
پدر شوهر (Father-in-law)
داماد (Groom)
نوهزاده (Grandchild)
یار (partner)
مادر زن (Mother-in-law)
برادر زن (Brother-in-law)
برادر شوهر (Brother-in-law)
پدربزرگ زن (Grandfather-in-law)
مادر شوهر (Mother-in-law)
خواهر زن (Sister-in-law)
خواهر شوهر (Sister-in-law)
پدربزرگ شوهر (Grandfather-in-law)
در ادامه برای هر یک از لغات، یک جمله مثالی به همراه ترجمه فارسی آورده شده است:
- پدر زن/پدر شوهر (Father-in-law):
My father-in-law helps us with household repairs
پدر زنم/ پدر شوهرم به ما در تعمیرات خانه کمک میکند.
- مادر زن/مادر شوهر (Mother-in-law):
My mother-in-law bakes delicious pies for family gatherings
مادر زنم/ مادر شوهرم برای دورهمی خانوادگی پایهای خوشمزه میپزد.
- عروس (Bride):
The bride looked stunning in her white wedding dress
عروس در لباس عروسی سفید خود بسیار زیبا به نظر میرسید.
- داماد (Groom):
The groom danced with joy at his wedding reception
داماد با شادی در مراسم عروسیاش رقصید.
- برادر زن (Brother-in-law):
My brother-in-law works as a firefighter and saves lives
برادر زنم به عنوان یک آتشنشان کار میکند و جانهایی را نجات میدهد.
- خواهر زن (Sister-in-law):
My sister-in-law studies medicine and dreams of becoming a doctor
خواهر زنم پزشکی میخواند و رویای تبدیل شدن به یک دکتر را دارد.
- برادر شوهر (Brother-in-law):
My brother-in-law enjoys playing soccer with his friends.
برادر شوهرم از بازی فوتبال با دوستانش لذت میبرد.
- خواهر شوهر (Sister-in-law):
My sister-in-law works as a teacher and loves educating children
خواهر شوهرم به عنوان یک معلم کار میکند و عاشق آموزش دادن به کودکان است.
- نوهزاده (Grandchild):
The grandparents adore their newborn grandchild
پدربزرگ و مادربزرگ عاشق نوه تازه متولد شدهشان هستند.
- پدربزرگ زن/ شوهر (Grandfather-in-law):
My grandfather-in-law tells fascinating stories from the past
پدربزرگ زنم/ پدر بزرگ شوهرم داستانهای جذابی از گذشته میگوید.
- مادربزرگ زن/ شوهر (Grandmother-in-law):
My grandmother-in-law knits warm sweaters for the family
مادربزرگ زنم /مادربزرگ شوهرم سوییترهای گرمی را برای خانواده میبافد.
- یار(partner)
My partner supports me in all situations
یارم در هر شرایطی حمایتم میکند.
اهمیت صحبت کردن در مورد خانواده
یادگیری و استفاده از کلمات و عبارات مربوط به خانواده در زبان انگلیسی بسیار اهمیت دارد. برای بسیاری از زبانآموزان، صحبت کردن درباره خانواده به دلیل عدم آشنایی با عبارات و جملات مناسب ممکن است سخت باشد. در ادامه برخی از کلمات و عبارات مربوط به اعضای خانواده را شامل میشود:
به دنباله میآید یک مثال جمله کوتاه همراه با ترجمه فارسی برای هر یک از کلمات و عباراتی که ذکر کردهاید:
1. نوزاد (baby): / ˈbeɪbi /
his babay was so cute
(نوزادشان بسیار ناز بود.)
2. نوپا (Toddler): / ˈtɑːdlər / /
The toddler took his first steps
(نوپا قدم اول خود را برداشت.)
3. کودک (Child): / ˈtwiːn / /
The child played in the park all afternoon
(کودک تمام بعدازظهررا در پارک بازی کرد.)
4. نوجوان (teenager): / ˈtiːˌnedʒər / /
The teenager eagerly awaited the results of the exam
(نوجوان با شوق منتظر نتایج آزمون بود.)
5. بزرگسال (Adult): / əˈdəlt / / /
As an adult, she took on the responsibilities of a job and paying bills
(به عنوان یک بزرگسال، وظایف شغلی و پرداخت قبضها را بر عهده گرفت.)
6. اقوام (Relatives): / ˈrelətɪv / /
The house was filled with laughter and joy as relatives gathered for a family reunion
(خانه با خنده و شادی پر شد، زیرا اقوام برای یک دیدار خانوادگی جمع شده بودند.)
7 . فرزند وسط (middle child) / ˌmɪdl ˈtʃaɪld / /
The middle child is positioned among their siblings in the family
فرزند وسط در خانواده، در میان برادران و خواهران خود قرار دارد.
8. تک فرزند (Only child): / ˈəʊnli tʃaɪld /
Being an only child, he enjoyed undivided attention and resources from his parents. reunion
(به دلیل تک فرزند بودن، او از توجه و منابع بیانصاف والدینش لذت میبرد.)